معنی فارسی obtesting

B1

فرآیند بررسی یا شهادت دادن در مورد یک موضوع خاص.

The act of formally questioning or examining something.

example
معنی(example):

مورد سوال قرار دادن قرارداد برای اطمینان از اعتبار آن ضروری بود.

مثال:

Obtesting the contract was necessary to ensure its validity.

معنی(example):

فرآیند مورد سوال قرار دادن بیشتر از آنچه انتظار می‌رفت طول کشید.

مثال:

The obtesting process took longer than expected.

معنی فارسی کلمه obtesting

: معنی obtesting به فارسی

فرآیند بررسی یا شهادت دادن در مورد یک موضوع خاص.