معنی فارسی obviator

B1

اجتناب‌گر، شخصی که از وقوع یا بروز مشکلات جلوگیری می‌کند.

One who avoids or prevents issues.

example
معنی(example):

اجتناب‌گر مشکل یک مهندس باهوش بود.

مثال:

The obviator of the issue was a clever engineer.

معنی(example):

به عنوان یک اجتناب‌گر، او راه‌هایی برای دوری از مشکلات احتمالی پیدا کرد.

مثال:

As an obviator, she found ways to sidestep potential pitfalls.

معنی فارسی کلمه obviator

: معنی obviator به فارسی

اجتناب‌گر، شخصی که از وقوع یا بروز مشکلات جلوگیری می‌کند.