معنی فارسی occupative

C1

در ارتباط با شغل یا فعالیت‌های شغلی، به طور خاص مرتبط با درمان و بهبود.

Relating to occupations or occupations-related practices, often in a health context.

example
معنی(example):

درمان شغلی می‌تواند به افراد در بهبود از صدمات کمک کند.

مثال:

Occupative therapy can help people recover from injuries.

معنی(example):

او تصمیم گرفت که شغفی در بهداشت شغلی دنبال کند.

مثال:

He decided to pursue a career in occupative health.

معنی فارسی کلمه occupative

: معنی occupative به فارسی

در ارتباط با شغل یا فعالیت‌های شغلی، به طور خاص مرتبط با درمان و بهبود.