معنی فارسی oculate
B2اوکوله کردن یعنی به نوعی عمل یا تکنیک مرتبط با بینایی و تسهیل بینایی اضافه کردن.
To apply or insert something in a way that enhances viewing or observation.
- VERB
example
معنی(example):
دانشمند تصمیم گرفت نمونهها را اوکوله کند تا مقایسه کند.
مثال:
The scientist decided to oculate the samples for comparison.
معنی(example):
برای اوکوله کردن گیاهان، او از یک تکنیک خاص استفاده کرد.
مثال:
To oculate the plants, he used a special technique.
معنی فارسی کلمه oculate
:
اوکوله کردن یعنی به نوعی عمل یا تکنیک مرتبط با بینایی و تسهیل بینایی اضافه کردن.