معنی فارسی of necessity

B1

از روی ضرورت، به دلیل الزامات.

Due to necessity; something done because it has to be done.

example
معنی(example):

شما باید در وضعیت اضطراری از روی ضرورت عمل کنید.

مثال:

You must act of necessity in an emergency.

معنی(example):

گاهی اوقات، ما از روی ضرورت تصمیمات می‌گیریم.

مثال:

Sometimes, we make decisions of necessity.

معنی فارسی کلمه of necessity

: معنی of necessity به فارسی

از روی ضرورت، به دلیل الزامات.