معنی فارسی of no fixed abode
B2بدون محل زندگی ثابت، نیازمند مسکن.
Without a permanent home; frequently moving.
- IDIOM
example
معنی(example):
او در حال حاضر بدون محل زندگی ثابت است.
مثال:
He is currently of no fixed abode.
معنی(example):
بسیاری از افرادی که محل زندگی ثابتی ندارند، در پیدا کردن سرپناه مشکل دارند.
مثال:
Many people of no fixed abode struggle to find shelter.
معنی فارسی کلمه of no fixed abode
:
بدون محل زندگی ثابت، نیازمند مسکن.