معنی فارسی of one's own

B1

به معنای داشتن یا انجام چیزی بر اساس استقلال و انتخاب شخصی است.

Indicating possession or control by an individual over something that is theirs.

example
معنی(example):

او حالا تجارت خود را دارد که در حال شکوفایی است.

مثال:

She has her own business now, which is thriving.

معنی(example):

او بالاخره یک خانه برای خودش ساخت.

مثال:

He finally built a house of his own.

معنی فارسی کلمه of one's own

:

به معنای داشتن یا انجام چیزی بر اساس استقلال و انتخاب شخصی است.