معنی فارسی off of

A2 /ˈɒfə/

از، به معنای جدایی یا دور شدن از یک سطح یا سطح دیگر است.

Indicates movement away from a surface or object.

preposition
معنی(preposition):

Off; from.

example
معنی(example):

من از تاب پریدم.

مثال:

I jumped off of the swing.

معنی(example):

او کتاب‌ها را از قفسه برداشت.

مثال:

He took the books off of the shelf.

معنی فارسی کلمه off of

: معنی off of به فارسی

از، به معنای جدایی یا دور شدن از یک سطح یا سطح دیگر است.