معنی فارسی off one's chump

B1

دیوانه بودن، به معنای رفتار غیرمعمول و غیرعادی داشتن.

To be crazy or irrational; not thinking clearly.

example
معنی(example):

او وقتی تصمیم گرفت در دریاچه یخ‌زده شنا کند، دیوانه شده بود.

مثال:

He was acting off his chump when he decided to swim in the freezing lake.

معنی(example):

او باید دیوانه باشد که فکر می‌کند این کار خواهد کرد.

مثال:

She must be off her chump to think that will work.

معنی فارسی کلمه off one's chump

:

دیوانه بودن، به معنای رفتار غیرمعمول و غیرعادی داشتن.