معنی فارسی off the cuff

B2

بدون آمادگی قبلی؛ به معنای چیزی که به طور خودجوش و بدون فکر قبلی بیان می‌شود.

Said or done without previous thought or preparation.

example
معنی(example):

او در جلسه یک اظهار نظر غیررسمی کرد.

مثال:

He made an off the cuff remark during the meeting.

معنی(example):

نظرات غیررسمی او به طرز شگفت‌انگیزی تیزبینانه بود.

مثال:

Her off the cuff comments were surprisingly insightful.

معنی فارسی کلمه off the cuff

: معنی off the cuff به فارسی

بدون آمادگی قبلی؛ به معنای چیزی که به طور خودجوش و بدون فکر قبلی بیان می‌شود.