معنی فارسی off-shoot
B1شاخه فرعی، قسمتی از یک ساختار یا سازمان اصلی که مخاطرات خود را دارد.
A side branch or subsidiary that develops from a main entity.
- NOUN
example
معنی(example):
گیاه چندین شاخه فرعی دارد که میتواند به گیاهان جدیدی تبدیل شود.
مثال:
The plant has several off-shoots that can grow into new plants.
معنی(example):
یک شاخه فرعی از شرکت اصلی به منظور تمرکز بر فناوری تأسیس شد.
مثال:
An off-shoot of the main company was established to focus on technology.
معنی فارسی کلمه off-shoot
:
شاخه فرعی، قسمتی از یک ساختار یا سازمان اصلی که مخاطرات خود را دارد.