معنی فارسی off-shore
B2فراسرزمینی، اشاره به فعالیتهایی که در خارج از مرزهای ملی انجام میشوند.
Located or based outside the boundaries of a country, particularly in reference to financial activities.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آنها در بانکداری فراسرزمینی سرمایهگذاری کردند تا داراییهای خود را حفظ کنند.
مثال:
They invested in off-shore banking to protect their assets.
معنی(example):
حفاری فراسرزمینی میتواند به نگرانیهای زیستمحیطی منجر شود.
مثال:
Off-shore drilling can lead to environmental concerns.
معنی فارسی کلمه off-shore
:
فراسرزمینی، اشاره به فعالیتهایی که در خارج از مرزهای ملی انجام میشوند.