معنی فارسی off-shoring
B1انتقال برخی از فعالیتهای تجاری یا خدمات به کشورهای دیگر بهمنظور کاهش هزینهها.
The practice of relocating business processes to another country, typically to reduce costs.
- NOUN
example
معنی(example):
بسیاری از شرکتها خدمات مشتریان خود را به خارج از کشور منتقل میکنند تا در هزینهها صرفهجویی کنند.
مثال:
Many companies are off-shoring their customer service to save money.
معنی(example):
انتقال شغل به خارج میتواند منجر به از دست رفتن شغل در کشور مبدا شود.
مثال:
Off-shoring can lead to job loss in the home country.
معنی فارسی کلمه off-shoring
:
انتقال برخی از فعالیتهای تجاری یا خدمات به کشورهای دیگر بهمنظور کاهش هزینهها.