معنی فارسی off-track
B1از مسیر خارج شدن به وضعیتی اشاره دارد که چیزی به درستی و طبق برنامه پیش نمیرود.
Not following the expected path or plan.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Away from an intended route; wayward
معنی(adjective):
(of gambling) conducted away from a racetrack
example
معنی(example):
پروژه زمانی از مسیر خارج شد که روی اهدافمان تمرکز را از دست دادیم.
مثال:
The project went off-track when we lost focus on our goals.
معنی(example):
گفتگوی ما از مسیر خارج شد، اما در نهایت به موضوع اصلی بازگشتیم.
مثال:
Our conversation got off-track, but we eventually returned to the main issue.
معنی فارسی کلمه off-track
:
از مسیر خارج شدن به وضعیتی اشاره دارد که چیزی به درستی و طبق برنامه پیش نمیرود.