معنی فارسی officiator

B1

شخصی که مسئول برگزاری و مدیریت یک مراسم رسمی است.

The person who performs the officiating duties in a ceremony.

example
معنی(example):

مراسم‌دار قبل از شروع مراسم به مهمانان صحبت کرد.

مثال:

The officiator addressed the guests before the ceremony began.

معنی(example):

انتخاب مراسم‌دار مناسب برای یک عروسی به یاد ماندنی مهم است.

مثال:

Choosing the right officiator is important for a memorable wedding.

معنی فارسی کلمه officiator

: معنی officiator به فارسی

شخصی که مسئول برگزاری و مدیریت یک مراسم رسمی است.