معنی فارسی officina

B1

کارگاه، محلی که در آن کارهای هنری یا تولیدی انجام می‌شود.

A workshop or a place for artisans to work, especially in the production of art or crafts.

example
معنی(example):

هنرمند در کارگاه خود کار می کرد و مجسمه‌های زیبایی خلق می‌کرد.

مثال:

The artist worked in his officina, creating beautiful sculptures.

معنی(example):

در زمان‌های باستان، کارگاه به عنوان یک officina شناخته می‌شد.

مثال:

In ancient times, an officina was known as a workshop.

معنی فارسی کلمه officina

: معنی officina به فارسی

کارگاه، محلی که در آن کارهای هنری یا تولیدی انجام می‌شود.