معنی فارسی offuscate
B1پنهان کردن یا واضح نکردن یک موضوع یا حقیقت.
To deliberately make something unclear or difficult to understand.
- VERB
example
معنی(example):
متن پیچیده به نظر میرسید که نقطه اصلی را پنهان میکند.
مثال:
The complicated text seemed to offuscate the main point.
معنی(example):
او تمایل دارد نیتهای واقعی خود را پنهان کند.
مثال:
He tends to offuscate his true intentions.
معنی فارسی کلمه offuscate
:
پنهان کردن یا واضح نکردن یک موضوع یا حقیقت.