معنی فارسی oftentime

B2

زمان‌ اغلب، به معنی بسیاری از اوقات.

A term meaning frequently or often, typically used in a poetic context.

example
معنی(example):

اغلب، من خود را در افکار گم می‌کنم.

مثال:

Oftentime, I find myself lost in thought.

معنی(example):

اغلب اوقات فراموش می‌کنیم که از چیزهای کوچک قدردانی کنیم.

مثال:

It's oftentime that we forget to appreciate the small things.

معنی فارسی کلمه oftentime

: معنی oftentime به فارسی

زمان‌ اغلب، به معنی بسیاری از اوقات.