معنی فارسی ofter

B1

بیشتر، به معنی در مقایسه با زمان‌های دیگر، به ویژه در مواردی که یک عادت یا حالت را توصیف می‌کند.

A comparative form of 'often', used to indicate higher frequency.

example
معنی(example):

او این روزها بیشتر در حالت شادابی است.

مثال:

She is ofter in a cheerful mood these days.

معنی(example):

او متوجه می‌شود که تمرین معمولاً آسان‌تر از یادگیری نظریه است.

مثال:

He finds it ofter to practice than to learn theory.

معنی فارسی کلمه ofter

: معنی ofter به فارسی

بیشتر، به معنی در مقایسه با زمان‌های دیگر، به ویژه در مواردی که یک عادت یا حالت را توصیف می‌کند.