معنی فارسی oftest

B2

بیشترین، به معنی پرترددترین یا بیشترین تعداد وقوع.

The superlative form of 'often', indicating the highest frequency.

example
معنی(example):

این پر ترددترین مسیر در شهر است.

مثال:

This is the oftentest route to take in the city.

معنی(example):

او معمولاً در کافه در تعطیلات آخر هفته دیده می‌شود.

مثال:

He is oftentest seen at the coffee shop on weekends.

معنی فارسی کلمه oftest

: معنی oftest به فارسی

بیشترین، به معنی پرترددترین یا بیشترین تعداد وقوع.