معنی فارسی omnirepresentativeness

B1

خصوصیت یا حالت داشتن توانایی نمایندگی تمام گروه‌ها.

The quality of being able to represent all groups or perspectives.

example
معنی(example):

نمایندگی جهانی کمیته تضمین کرد که همه صداها شنیده شوند.

مثال:

The omnirepresentativeness of the committee ensured all voices were heard.

معنی(example):

نمایندگی جهانی آن‌ها باعث شد تصمیم‌گیری‌ها شامل‌تر باشد.

مثال:

Their omnirepresentativeness made the decisions more inclusive.

معنی فارسی کلمه omnirepresentativeness

: معنی omnirepresentativeness به فارسی

خصوصیت یا حالت داشتن توانایی نمایندگی تمام گروه‌ها.