معنی فارسی omnisciency
B2ویژگی یا حالت داشتن دانش کامل و آگاهی از همه چیز.
The quality of having complete or unlimited knowledge.
- NOUN
example
معنی(example):
مفهوم همهدانشی به معنی دانستن همه چیز است.
مثال:
The concept of omnisciency suggests knowing everything.
معنی(example):
در فلسفه، همهدانشی معمولاً مورد بحث قرار میگیرد.
مثال:
In philosophy, omnisciency is often debated.
معنی فارسی کلمه omnisciency
:
ویژگی یا حالت داشتن دانش کامل و آگاهی از همه چیز.