معنی فارسی omnitude

B1

حجم یا وسعت تجربه یا وجود که شامل جنبه‌های مختلف زندگی انسان است.

The vastness or extent of human experience or existence.

example
معنی(example):

او درباره عمق تجربه انسانی صحبت کرد.

مثال:

He spoke about the omnitude of human experience.

معنی(example):

عمق فرهنگ‌ها به غنای جامعه کمک می‌کند.

مثال:

The omnitude of cultures enriches society.

معنی فارسی کلمه omnitude

: معنی omnitude به فارسی

حجم یا وسعت تجربه یا وجود که شامل جنبه‌های مختلف زندگی انسان است.