معنی فارسی omnivalence
B1همهجاویتی، توانایی درک و فهم تمام جنبهها و چشماندازها در یک موضوع یا وضعیت خاص.
The quality or state of being able to perceive all viewpoints or angles.
- OTHER
example
معنی(example):
مفهوم همهجاویتی به توانایی درک تمام دیدگاهها اشاره دارد.
مثال:
The concept of omnivalence refers to the ability to understand all perspectives.
معنی(example):
در فلسفه، همهجاویتی اغلب در زمینه معضلات اخلاقی بحث میشود.
مثال:
In philosophy, omnivalence is often discussed in the context of moral dilemmas.
معنی فارسی کلمه omnivalence
:
همهجاویتی، توانایی درک و فهم تمام جنبهها و چشماندازها در یک موضوع یا وضعیت خاص.