معنی فارسی omnivalous
B1همهجاخور، به موجوداتی اطلاق میشود که میتوانند از منابع غذایی متنوعی استفاده کنند.
Describing organisms that consume a wide variety of foods.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت همهجاخور برخی از حیوانات به آنها اجازه میدهد که در محیطهای مختلف شکوفا شوند.
مثال:
The omnivalous nature of some animals allows them to thrive in various environments.
معنی(example):
یک رژیم غذایی همهجاخور قابل تطبیق و مفید برای بقا است.
مثال:
An omnivalous diet is adaptable and beneficial for survival.
معنی فارسی کلمه omnivalous
:
همهجاخور، به موجوداتی اطلاق میشود که میتوانند از منابع غذایی متنوعی استفاده کنند.