معنی فارسی on the nail
B1به گود، به معنای اینکه فردی به درستی یا به دقت به یک موضوع یا مسئله اشاره میکند.
To describe or express something accurately.
- IDIOM
example
معنی(example):
او با ارزیابی خود از مشکل بر روی میخ ضربه زد.
مثال:
He hit the nail on the head with his assessment of the problem.
معنی(example):
وقتی او احساسات من را توصیف کرد، واقعاً بر روی میخ ضربه زد.
مثال:
When she described my feelings, she really hit the nail on the nail.
معنی فارسی کلمه on the nail
:
به گود، به معنای اینکه فردی به درستی یا به دقت به یک موضوع یا مسئله اشاره میکند.