معنی فارسی onflemed

B1

حیرت‌زده شدن، شگفت‌زده شدن از یک موقعیت یا خبر غیرمنتظره.

To be astonished or surprised by an unexpected event.

example
معنی(example):

او از تغییر ناگهانی برنامه‌ها حیرت‌زده شد.

مثال:

He was onflemed by the sudden change in plans.

معنی(example):

خبر غیرمنتظره تیم کامل را در طول جلسه حیرت‌زده کرد.

مثال:

The unexpected news onflemed the entire team during the meeting.

معنی فارسی کلمه onflemed

: معنی onflemed به فارسی

حیرت‌زده شدن، شگفت‌زده شدن از یک موقعیت یا خبر غیرمنتظره.