معنی فارسی onfall
B1ریختن، جریان آب به صورت افقی یا عمودی در طبیعت، مورد استفاده برای توصیف آبشارها و دیگر پدیدههای مشابه.
The act of water flowing down, especially in a natural setting like a waterfall.
- OTHER
example
معنی(example):
آبشار شروع به ریختن روی سنگها کرد و زیبایی طبیعت را به نمایش گذاشت.
مثال:
The waterfall began to tumble down the rocks, showcasing nature's beauty.
معنی(example):
در طول باران، آب مانند یک ریختن طبیعی از تپه پایین میآمد.
مثال:
During the rain, the water cascaded down the hill like a natural onfall.
معنی فارسی کلمه onfall
:
ریختن، جریان آب به صورت افقی یا عمودی در طبیعت، مورد استفاده برای توصیف آبشارها و دیگر پدیدههای مشابه.