معنی فارسی onethe

B1

به معنای یکی از، که می‌تواند به یک مورد خاص در میان چندین مورد اشاره کند.

Referring to one among many but in a casual or less formal way.

example
معنی(example):

من باید یکی از پاسخ‌ها به سوال را پیدا کنم.

مثال:

I need to find onethe answer to the question.

معنی(example):

یکی از مدارکی که نیاز دارم، گم شده است.

مثال:

Onethe document I need is missing.

معنی فارسی کلمه onethe

: معنی onethe به فارسی

به معنای یکی از، که می‌تواند به یک مورد خاص در میان چندین مورد اشاره کند.