معنی فارسی onsetter
B1به نقطه یا موقعیتی اشاره دارد که یک رویداد یا تغییر خاص آغاز میشود.
Refers to the point or situation at which a particular event or change begins.
- OTHER
example
معنی(example):
آغاز طوفان با ابرهای تیره مشخص شد.
مثال:
The onsetter of the storm was marked by dark clouds.
معنی(example):
آغاز یک گفتگو معمولاً شامل یک سلام است.
مثال:
An onsetter of a conversation often involves a greeting.
معنی فارسی کلمه onsetter
:
به نقطه یا موقعیتی اشاره دارد که یک رویداد یا تغییر خاص آغاز میشود.