معنی فارسی onshores

B1

ساحل‌ها یا نواحی نزدیک به آب که اغلب دارای فعالیت‌های تفریحی هستند.

The coastal areas or banks of a body of water.

verb
معنی(verb):

To relocate production, services or jobs to lower-cost locations in the same country.

example
معنی(example):

سواحل نزدیک دریاچه برای پیک‌نیک‌ها عالی هستند.

مثال:

The onshores near the lake are perfect for picnics.

معنی(example):

سواحل نمای زیبایی از غروب خورشید را ارائه می‌دهند.

مثال:

The onshores provide beautiful views of the sunset.

معنی فارسی کلمه onshores

: معنی onshores به فارسی

ساحل‌ها یا نواحی نزدیک به آب که اغلب دارای فعالیت‌های تفریحی هستند.