معنی فارسی onstanding

B1

ایستاده، به معنای قرار داشتن در حالت ایستاده یا برداشتن حالت نشسته یا دراز کشیده.

In a standing position; upright.

example
معنی(example):

کودک در زمین بازی ایستاده بود.

مثال:

The child was onstanding in the playground.

معنی(example):

او وقتی باران شروع شد ایستاده بود.

مثال:

He was onstanding when the rain started.

معنی فارسی کلمه onstanding

: معنی onstanding به فارسی

ایستاده، به معنای قرار داشتن در حالت ایستاده یا برداشتن حالت نشسته یا دراز کشیده.