معنی فارسی ontogenies
B2مجموعه مراحل رشد و نمو یک موجود از آغاز تا بلوغ.
The developmental processes of an individual organism.
- NOUN
example
معنی(example):
گونههای مختلف بر اساس تطبیقهای محیطی خود، آنتوژنیهای منحصر به فردی از خود نشان میدهند.
مثال:
Different species exhibit unique ontogenies based on their environmental adaptations.
معنی(example):
آنتوژنیهای پستانداران میتواند بهطور قابل توجهی با آنهای خزندگان متفاوت باشد.
مثال:
The ontogenies of mammals can vary significantly from those of reptiles.
معنی فارسی کلمه ontogenies
:
مجموعه مراحل رشد و نمو یک موجود از آغاز تا بلوغ.