معنی فارسی ontogenic
B2وابسته به رشد و توسعه فردی موجودات زنده.
Relating to the development of an organism from its origin to maturity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عوامل آنتوژنتیک میتوانند بر عمر یک گونه تأثیر بگذارند.
مثال:
Ontogenic factors can influence the lifespan of a species.
معنی(example):
درک فرآیندهای آنتوژنتیک برای تلاشهای موفق حفاظت حیاتی است.
مثال:
Understanding ontogenic processes is vital for successful conservation efforts.
معنی فارسی کلمه ontogenic
:
وابسته به رشد و توسعه فردی موجودات زنده.