معنی فارسی ontogenetically
B2بهصورت مرتبط با مراحل رشد و توسعهٔ موجودات اشاره دارد.
In a manner relating to the development of an individual organism.
- ADVERB
example
معنی(example):
گونهها ممکن است بهصورت آنتوژنتیکی برای ردیابی الگوهای رشدشان تحلیل شوند.
مثال:
Species may be analyzed ontogenetically to trace their growth patterns.
معنی(example):
محققان بررسی کردند که چگونه گیاهان بهطور آنتوژنتیکی به تغییرات محیطی واکنش نشان میدهند.
مثال:
The researchers examined how the plants respond ontogenetically to environmental changes.
معنی فارسی کلمه ontogenetically
:
بهصورت مرتبط با مراحل رشد و توسعهٔ موجودات اشاره دارد.