معنی فارسی ontogenically
B2بهصورت مرتبط با روند رشد و توسعهٔ موجودات اشاره داد.
In a way that relates to the growth and development of an organism.
- ADVERB
example
معنی(example):
اثرات استرس میتواند بهطور آنتوژنتیکی در گونههای مختلف مشاهده شود.
مثال:
The effects of stress can be observed ontogenically in various species.
معنی(example):
گیاهان بهطور آنتوژنتیکی در پاسخ به تغییرات مواد مغذی خاک رشد میکنند.
مثال:
Plants grow ontogenically in response to variations in soil nutrients.
معنی فارسی کلمه ontogenically
:
بهصورت مرتبط با روند رشد و توسعهٔ موجودات اشاره داد.