معنی فارسی opacifying
B1به فرآیند تبدیل یک ماده به حالت غیرشفاف اشاره دارد.
The act of making something opaque.
- verb
verb
معنی(verb):
To make opaque.
example
معنی(example):
عوامل کدرکننده در بسیاری از محصولات استفاده میشوند.
مثال:
Opacifying agents are used in many products.
معنی(example):
فرایند کدر کردن رنگ برای کاربرد آن ضروری است.
مثال:
The process of opacifying the paint is essential for its application.
معنی فارسی کلمه opacifying
:
به فرآیند تبدیل یک ماده به حالت غیرشفاف اشاره دارد.