معنی فارسی opalesces

B1

پدیده‌ای که در آن ماده‌ای خاص خاصیت درخشندگی را به نمایش می‌گذارد.

Displays a luminous play of colors, especially like that of an opal.

example
معنی(example):

با غروب آفتاب، آسمان با رنگ‌های صورتی و نارنجی درخشان می‌شود.

مثال:

As the sun sets, the sky opalesces with hues of pink and orange.

معنی(example):

زمانی که آب آشفته می‌شود، درخشش پیدا می‌کند.

مثال:

The surface of the water opalesces when disturbed.

معنی فارسی کلمه opalesces

: معنی opalesces به فارسی

پدیده‌ای که در آن ماده‌ای خاص خاصیت درخشندگی را به نمایش می‌گذارد.