معنی فارسی operantly
B1عملگرایانه به روشی اشاره دارد که در آن رفتار انسان یا حیوان از طریق پاداشها و تنبیهات شکل میگیرد.
In a manner relating to operant conditioning, where behaviors are modified by their consequences.
- ADVERB
example
معنی(example):
این حیوان به صورت عملگرایانه با دریافت پاداشها یاد گرفت.
مثال:
The animal learned operantly by receiving rewards.
معنی(example):
کودکان میتوانند به صورت عملگرایانه با تشویق برای رفتار خوب یاد بگیرند.
مثال:
Children can learn operantly by being praised for good behavior.
معنی فارسی کلمه operantly
:
عملگرایانه به روشی اشاره دارد که در آن رفتار انسان یا حیوان از طریق پاداشها و تنبیهات شکل میگیرد.