معنی فارسی operating system
B1 /ˈɑpəˌɹeɪtɪŋ ˌsɪstəm/نرم‌افزاری که ارتباط بین کاربر و سخت‌افزار را فراهم می‌کند و منابع دستگاه را مدیریت می‌نماید.
Software that provides an interface between the user and the hardware and manages the device's resources.
- noun
noun
معنی(noun):
Software that controls the allocation and usage of hardware resources such as memory, CPU time, disk space, and input and output devices.
example
معنی(example):
ویندوز و مک‌او‌اس سیستم‌عامل‌های محبوب برای کامپیوترها هستند.
مثال:
Windows and macOS are popular operating systems for computers.
معنی(example):
یک سیستم‌عامل منابع سخت‌افزاری و نرم‌افزاری را در یک دستگاه مدیریت می‌کند.
مثال:
An operating system manages hardware and software resources on a device.
معنی فارسی کلمه operating system
:
نرم‌افزاری که ارتباط بین کاربر و سخت‌افزار را فراهم می‌کند و منابع دستگاه را مدیریت می‌نماید.
