معنی فارسی operating table

B2

میز خاصی که در اتاق عمل استفاده می‌شود تا بیماران را در حین جراحی نگه دارد.

A specialized table used in the operating room to hold patients during surgical procedures.

noun
معنی(noun):

A table on which a patient lies during a surgical operation.

example
معنی(example):

جراح بیمار را روی میز عمل قرار داد.

مثال:

The surgeon placed the patient on the operating table.

معنی(example):

میز عمل به گونه‌ای طراحی شده است که از بیماران در حین عمل‌های جراحی حمایت کند.

مثال:

An operating table is designed to support patients during surgical procedures.

معنی فارسی کلمه operating table

: معنی operating table به فارسی

میز خاصی که در اتاق عمل استفاده می‌شود تا بیماران را در حین جراحی نگه دارد.