معنی فارسی opinional
B1نظری، مربوط به عقاید و ابراز آنها.
Relating to or involving opinions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نظرات او به وضوح نظر مدار بودند و میتوانستند بحث را به راه بیندازند.
مثال:
Her views were clearly opinional and could spark debate.
معنی(example):
در یک بحث نظر مدار، همه تشویق میشوند تا افکارشان را به اشتراک بگذارند.
مثال:
In an opinional discussion, everyone is encouraged to share their thoughts.
معنی فارسی کلمه opinional
:
نظری، مربوط به عقاید و ابراز آنها.