معنی فارسی opisthoglossal

B1

اوپیستوگلاسی به صفات مرتبط با خزندگان که به طور خاص بر استراتژی‌های زیستی آن‌ها تأثیر می‌گذارند، اشاره دارد.

Referring to characteristics associated with the opisthoglossa group that influence the biology and ecology of certain reptile species.

example
معنی(example):

ویژگی‌های اوپیستوگلاسی این گونه‌ها استراتژی‌های بقا آنها را بهبود می‌بخشد.

مثال:

The opisthoglossal traits of the species enhance their survival strategies.

معنی(example):

فرصت‌های تحقیقاتی در زمینه اوپیستوگلاسی در میان هرپتولوژی در حال افزایش است.

مثال:

Opportunities for opisthoglossal research are growing within herpetology.

معنی فارسی کلمه opisthoglossal

: معنی opisthoglossal به فارسی

اوپیستوگلاسی به صفات مرتبط با خزندگان که به طور خاص بر استراتژی‌های زیستی آن‌ها تأثیر می‌گذارند، اشاره دارد.