معنی فارسی oppilate
B1به معنای سرکوب کامل حواس یا ادراک است.
To suppress or shut down one's senses.
- VERB
example
معنی(example):
برای پرتاب حواس خود به معنای کاملاً سرکوب کردن آنها است.
مثال:
To oppilate your senses means to suppress them fully.
معنی(example):
او وقتی چشمانش را به روی جهان بیرون بست، احساس سرکوب کرد.
مثال:
He felt oppilate when he closed his eyes to the outside world.
معنی فارسی کلمه oppilate
:
به معنای سرکوب کامل حواس یا ادراک است.