معنی فارسی oppugnance

B1

oppugnance، به معنای حالت یا احساس مخالفت، به ویژه نسبت به ایده‌ها یا تغییرات، تأکید بر احساسات انتقادی دارد.

An intense feeling of opposition or aversion.

example
معنی(example):

او احساس oppugnance شدیدی نسبت به ایده ارائه شده داشت.

مثال:

She felt a strong oppugnance toward the idea presented.

معنی(example):

مخالفت او با تغییرات در لحنش مشهود بود.

مثال:

His oppugnance to the changes was evident in his tone.

معنی فارسی کلمه oppugnance

: معنی oppugnance به فارسی

oppugnance، به معنای حالت یا احساس مخالفت، به ویژه نسبت به ایده‌ها یا تغییرات، تأکید بر احساسات انتقادی دارد.