معنی فارسی oppugnate
B2به معنی اعتراض کردن و به چالش کشیدن یک نظر یا استدلال.
To dispute or oppose; to argue against.
- VERB
example
معنی(example):
منتقدان تصمیم گرفتند تا به استدلالهای نویسنده معترض شوند.
مثال:
The critics chose to oppugnate the author's arguments.
معنی(example):
بسیاری از فلاسفه به نظرات سنتی درباره اخلاق اعتراض کردهاند.
مثال:
Many philosophers have oppugnated the traditional views on morality.
معنی فارسی کلمه oppugnate
:
به معنی اعتراض کردن و به چالش کشیدن یک نظر یا استدلال.