معنی فارسی oppugnancy

B1

oppugnancy، به معنای حالتی که در آن دیدگاه یا ایده‌ای به چالش کشیده می‌شود، به طور خاص در بحث‌های جدی و تصمیمات کلیدی را توصیف می‌کند.

The condition of being in opposition or resistance.

example
معنی(example):

مخالفت آن پیشنهاد منجر به یک بحث پرشور شد.

مثال:

The oppugnancy of the proposal led to a heated debate.

معنی(example):

مخالفت گاهی در فرآیندهای تصمیم‌گیری لازم است.

مثال:

Oppugnancy is often necessary in decision-making processes.

معنی فارسی کلمه oppugnancy

: معنی oppugnancy به فارسی

oppugnancy، به معنای حالتی که در آن دیدگاه یا ایده‌ای به چالش کشیده می‌شود، به طور خاص در بحث‌های جدی و تصمیمات کلیدی را توصیف می‌کند.