معنی فارسی ordinable
B1قابل ارادهپذیری، به معنای توانایی سازماندهی یا ترتیبدهی به یک مورد.
Able to be ordered or arranged in a specific way.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وظایف قابل ارادهپذیری هستند و میتوانند به راحتی اولویتبندی شوند.
مثال:
The tasks are ordinable and can be prioritized easily.
معنی(example):
او یک لیست قابل ارادهپذیری از فعالیتهای روزانهاش تهیه کرد.
مثال:
She created an ordinable list of her daily activities.
معنی فارسی کلمه ordinable
:
قابل ارادهپذیری، به معنای توانایی سازماندهی یا ترتیبدهی به یک مورد.