معنی فارسی ordinatomaculate
B1به معنای عالی و بدون نقص در ساماندهی یا طراحی.
Flawlessly organized or arranged.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طرح بینقص او در جلسه همه را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
His ordinatomaculate plan impressed everyone at the meeting.
معنی(example):
جزئیات بینقص پروژه به خوبی مورد استقبال قرار گرفت.
مثال:
The ordinatomaculate details of the project were well received.
معنی فارسی کلمه ordinatomaculate
:
به معنای عالی و بدون نقص در ساماندهی یا طراحی.