معنی فارسی organometallic
C1ترکیب شیمیایی که شامل یک پیوند بین اتم کربن و یک فلز است.
A compound that contains at least one bond between a carbon atom and a metal.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Any organometallic compound.
adjective
معنی(adjective):
Of, or relating to organic compounds having a metal atom directly bonded to a carbon atom
example
معنی(example):
ترکیبات ارگانو متالیک حداقل یک پیوند بین یک اتم کربن و یک فلز دارند.
مثال:
Organometallic compounds contain at least one bond between a carbon atom and a metal.
معنی(example):
شیمیدان‌ها برای کاربردهای آن در کاتالیز، شیمی ارگانو متالیک را مطالعه می‌کنند.
مثال:
Chemists study organometallic chemistry for its applications in catalysis.
معنی فارسی کلمه organometallic
:
ترکیب شیمیایی که شامل یک پیوند بین اتم کربن و یک فلز است.
